وقت جداییه، وقت وداع من
پیش منه هنوز، اون کهنه پیرهن
گفتی برام بیار، اون یادگاریو
که بوی مادرو میده، میشه برات کفن
نرو، امید آخر حرم
نرو، بدون تو کجا برم؟
نرو، که معجرم حسین من! بمونه رو سرم
«نرو حسین من حسین من»
خیمه پر از عزا، با رفتنش شده
هنگام غارت، پیراهنش شده
ای سینهی حسین، سنگین شدی چرا؟
که لحظهی جداییِ، سر از تنش شده
کجاست، سر بریدهی حسین
کجاست، قد خمیدهی حسین
کجاست، دل شکسته و بلا کشیدهی حسین
«نرو حسین من حسین من»
ده روزه گریههام، وقف عزا شده
ده روزه که دلم، کرب وبلا شده
میسوزه خیمهی، اهل حرم هنوز
تازه توی دلای ما، آتیش به پا شده
قسم، به نیزه و سر حسین
قسم، به پاره پیکر حسین
دلم، هم ناله میشه روز و شب، با مادر حسین
«بسوز، دلم براب کربلا
بسوز، برا سر رو نیزهها»
«حسین، تموم زندگی من
حسین، دلیل بندگی من»