عاقبت جان من از سینه به درمی آید
بس که از جوشن تو پاره جگر می آید
نکشیدی نفس و من نفسم بند آمد
نکشیدی نفس و من نفسم بند آمد
بی تو عمرم نفسم زود به سر می آید
علی اکبرم آه علی اکبرم آه علی اکبرم آه علی اکبرم آه
به زمین ریختن از بس زمین ریخته ای
به زمین ریختن از بس زمین ریخته ای
به زمین ریختن از بس زمین ریخته ای
چه کنم از لب مغراز خبر می آید