نشان از پنج تن داری ابالفضل
نشان از پنج تن داری ابالفضل
زره از خون به تن داری ابالفضل
چه عطری می وزد از بس که
عطر نبی معطمن داری ابالفضل
از آن دست قلم فهمیده ام من
که با زهرا سخن داری ابالفضل
لباس مادرم را دیده ای که
بنای سوختن داری ابالفضل
از این بازو تکان دادن عیان است
از این بازو تکان دادن عیان است
که میل پر زدن داری ابالفضل
که میل پر زدن داری ابالفضل