اسمشو با هزار تا امید من علی گذاشتم
چه آرزوهایی که برا اصغرم نداشتم
قهر با ابر و بارون نفرین به این بیابون
به کی قسم بدم دیگه بارون بگیره
غم رو دلم نشسته دو سه قطره بسه
وای تا گردنش نیفتاده باز جون بگیره
از تشنگی رو لب هام خشک و کبوده مادر
به کی بگم عزیزم گنات چی بوده مادر
دوست دارم قد و بالات ببینم
قند و آتیش بابات رو ببینم
دوست دارم پیر بشم و جوون بشی
خوشگلی خنده هاتو ببینم