شب حرمان دل ما به سحر نزدیک است
روز برگشت جانان زسفر نزدیک است
ببریدم سر راهش که زخاک قدمش
فیض برگشتن نورم به بصر نزدیک است
همچو شمعی که به پروانه کند نزدیکی
یاد او هم به منه سوخته پر نزدیک است
در فراقش چه جگرها که نشد خون و نسوخت
چیدن حاصل خون های جگر نزدیک است