باید امشب بلند گریه کنید مثل زینب بلند گریه کنید
که مرتب بلند گریه کنید سوخت از تب بلند گریه کنید
گریه کن...
گریه گرچه تسکین است
غم غربت عجیب سنگین است
بر غریبیه کریم گریه کنید
پای دردی عظیم گریه کنید
یاد حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از غدیر گریه کنید
چشم ها را پر آب تر بکنید
حال ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید خون که میجوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش افتاد روی دست برادرش افتاد
بی وفایی نوای او را برد چنگی آمد عبای او را برد
نیزه ای ران پای او را برد هق هق بی صدای او را برد
دست بر قلب مضطرش نزنید پیش ما حرف همسرش نزنید
ظرف یک سو آب هم یک سو تشت و قلبی کباب هم یک سو
زینب و اضطراب هم یک سو جعده یک سو رباب هم یک سو