سر نخواهم کرد خم پیش کسی الا حسین
قلب من خورده به نام نامی مولا حسین
در ره است امروز هر کس یک قدم برداشته
خوب میداند تلافی میکند فردا حسین
آه از آن روزی که خلوت میشود دور مزار
بعد میبینی که مانده پیش تو تنها حسین
بندگان شیخ و شاه و مال دنیا نیستیم
از همه عالم کفایت میکند ما را حسین
شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب
میکشد بیرون ملک میگوید اینها با حسین
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در مشت اوست
لحظه ای ابرو اگر بیندازد بالا حسین