توی کاسه آب میدید گریه میکرد
بچه ای رو خواب میدید گریه میکرد
توی کاسه آب میدید گریه میکرد
دختری رو خواب میدید گریه میکرد
یاد دستای رقیه خواهرش
هر موقع طناب میدید گریه میکرد
تا که جنجالی میدید گریه میکرد
رفته از حالی میدید گریه میکرد
دیگه این آخرا طوری شده بود
هر جا گودالی میدید گریه میکرد
آسمون تار میدید گریه میکرد
باغ میدید بهار میدید گریه میکرد
پای رقیه یادش میومد
توی سحرا خار میدید گریه میکرد