از بالا نگاهم میکنی بابا من پایینم و چشام به چشماته
دشمنت میگه با طعنه وخنده دختر حسین این سر باباته
آروم نداره دل پر خونم پس کِی من و تو بغل میگیری
اونکه سرت رو برید من رو زد آهم نداشت تو دلش تاثیری
ای وای تا دم آخر توی آتیشم پر تشویشم
ای وای میدونم بابا که همین امشب تو میای پیشم
عمه نباشه زنده نمیمونم هر جای تنم دست میذاره داغه
از خاک میپرم شبا من از وحشت هی خواب میبینم افتادم از ناقه
هیچی نمونده برا من بابا نه مو نه دندون نه یه گوشواره
اون چادری که خریدی بردن من موندم و این لباس پاره
ای وای منو شام غم منو نا محرم به خدا مردم
ای وای نبودی بابا من از عاشورا کتکا خوردم
با اینکه اسیر و خستم از دنیا با اینکه توی خرابه ها جامه
هیچکس جای من نیست توی این عالم من رقیه ام حسین بابامه
تو مجلس اون بی حیای ملعون با چوب تو رو زد کشیدم فریاد
به خواهرم بی حیای ضل زد برا کنیزی نشونش میداد
ای وای تو دلم غوغاس خواهرت تنهاس کو عمو عباس
ای وای این همه ازار ما کجا بازار کو عمو عباس