چهل سال توی میدنم اما دلم تو گداله
چهل سال کارم شده خون دل شده آه و ناله
هنوزم انگار جلو چشم من یه جسم پا ماله
که بین گوداله
وای از گودال
وای از لحظه ای که بابام افتاد بین جنجال
زیر چشمه های سنگینشه میرفت از حال
وای از گودال
ضبح منهو
دیدم که مقطع اعضا شد زیر ساتور
دیدم که سنان چطور نیزش رو میزد از دور
ضبح منهو
ویلی ویلی یا مظلوم