سنگین شده اگر چه پروندهی گناهم
من را خریدی آخر با نامهی سیاهم
بس که رهات کردم از خیر من گذشتی
بس که گناه کردم نگذشتی از نگاهم
اصلاً نشد بگویم هر چه شما بخواهی
جایش همیشه گفتم هر چه خودم بخواهم
هر بار ناله کردم برگشتهای بسویم
یکبار برنگشتم از راه اشتباهم
نه حال توبه دارم نه اشک بین روضه
دیدی چکار کردم با این دل تباهم
ای سرپناه عالم خیمه نشین صحرا
من باورم نمیشد که میشوی پناهم