یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم
شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم
مادرم گفته غلام تو و زینب باشم
من اگر گریه برایت نکنم میمیرم
میکشی مرا حسین ...
لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند
بی تعادل شدمو دست به دیوارم کرد
من به عمرم سر بازار نرفته بودم
تو ندیدی آخه پژمردنمو
سر به زیر بال و پر بردنمو