دلم برای روضه های خونگی تنگ شده
یاد اون روزا برام حس قشنگی داره
دلم برای اون روزای بچگیم تنگ شده
توی خاطراتم اون روزا چه رنگی داره
یادت میاد روضه با یه پرچم ساده میگرفتیم
یادت میاد روضه ای که با خونواده میگرفتیم
یادت میاد نذری که تو امامزاده میگرفتیم
چقد اون حالو هوارو دوس داشتم
چقد اون سوز صدارو دوس داشتم
پیرهن مشکیه اول یادم افتاد
چقد اون پیرهن سیاه رو دوس داشتم
چقد اون برو بیا رو دوس داشتم
دلم برای اولین زیارتم تنگ شده
با چه شوق و ذوقی کوله بارمو میبستم
بار اول که رسیدم حرمت یادم هست
میرسه یا نه به دستای ضریحت دستم