نرفته لب خشکت از یادم، کجا بودی؟
شبی که من از ناقه افتادم، کجا بودی؟
تو اون شب که گوشوارهمو بردن، کجا بودی؟
ما رو توی بزم مِی آوردن، کجا بودی؟
کجا بودی! که هرچی صدات میزدم میزدن
کجا بودی! چه سنگا به اهل حرم میزدن
کجا بودی! منو پیش چشم تو هم میزدن
«بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم»
نمیذارم از من جدا باشی ، سر بابا!
چرا باید از تن جدا باشی؟ سر بابا!
چرا از سه سالهت تو دور بودی؟ سر بابا!
شنیدم که توی تنور بودی، سر بابا!
خبر داری؟ دارن ما رو مثل کنیز میبرن
خبر داری؟ همش فکر گوشواره و معجرن
خبر داری؟ دارن دخترای تو رو میخرن
«بابا جونم، بابای خوب عزیزتر از جونم»