موقع دفنته عمه داره جون میده
شونه ی زخمیتو توی قبر تکون میده
اسمعی افهمی یا رقیه بنت الحسین
درسته قبر تاریکه نترس عمه میاد بابات
دیگه زجرو نمیبینی دیگه کم نمیشه موهات
امانت برادر من خجالت من از باباته
چرا بهم نگفتی عمه
هنوز یه چنتا خار تو پاته
ای وای ای وای ای وای ای وای
دنبال تابوتت هی خودم رو کشوندمو
من چطوری نماز به پیکر تو خوندمو
اللهم انا لانعلم منها الا خیرا...
اسمعی افهمی یا رقیه بنت الحسین