خواب راحت ندارم بابایی
استراحت ندارم بابایی
پیرشدم زود به هم سنوسالام
هیچ شباهت ندارم بابایی
یادته اون روزا مینشستم روی دوش تو
یادته اون روزا جام همش بود تو آغوش تو
حرفامو میزدم بعضی وقتا توی گوش تو
اما حالا بگذریم
از زخم پا بگذریم
اون روزی که گم شدم
توی صحرا بگذریم
«بابا بابا»
روز وشب با غم تو میسوزم
خنده هات مونده یادم هنوزم
گریه و لکنت و درد پهلو
بعد تو این شده حال و روزم
یادته من چقد گریه کردم دم رفتنت
یادته تو حرم پر شد از عطر پیراهنت
یادته دستمو حلقه کردم دور گردنت
اما حالا بگذریم
موندم تنها بگذریم
از سیلی شد صورتم
مثل زهرا بگذریم
«بابا بابا»
خسته از این همه اتفاقم
خسته از اینهمه درد و داغم
هرجاگریه میکردم بابایی
تازیونه میومد سراغم
تا صدات میزدم میزدن خواهرت رو بجام
تا صدات میزدم میزدی از رو نیزه صدام
بسکه خوردم زمین جای سالم نمونده برام
اما حالا بگذریم
از این حرفا بگذریم
بسه دیگه درد دل
کی از اینجا میبریم
«بابا بابا»