میدیدم گوشوارتو به زور گرفت یا النگوهاتو با غرور گرفت
بغلم کردی ولی منو ببخش دامن توام بوی تنور گرفت
بابا من الذی ایتمنی بابا
شبای خرابه خیلی سرده بابا
آبله ی پاهام خستم کرده
تو بالا نشینی کجایی ببینی
رو دستای دختر تو طنابه
برا رقیه بخدا عذابه
یه روز بره تو مجلس شرابو
شبا بخوابه گوشه ی خرابه
تو بالا نشینی کجایی ببینی
مثل اسیرا جلو چشم انظار
میچرخونن مارو تو کوچه بازار
با سر داداش اصغرم رو نیره
حرمله هی ربابو میده آزار