ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
پای حسین ماندن عشق است در جوانی
لک لبیک یا اباعبدالله میگویم لبیک
نمی از خاک تربتت را ای جان میبویم لبیک
ای معدن سخا ای صدر منتها
ای جان ای جان ای جان ابی عبدالله
ای بر در سرایت غوغای عشق بازا
ای آبروی عالم نام تو شد جهانی
غم عشق تورو را به سینه دارم یا داعی الله
ذکر تو افضل همه اذکارم یا داعی الله
ای معنی بقا خامس آل کساء
ای جان ای جان ای جان ابی عبدالله
سروی چو در سمایی بدری چو در حدیثی
نور تو در دل ما عشقیست جاودانی
هر تپش میزنم صدا ثارالله وابن ثاره
تویی آقای کربلا ثارالله و ابن ثاره
مرمل بدماء ساکن کرب و بلا
ای جان ای جان ای جان ابی عبدالله