غیر از بیابانها جای دگر جایی ندارم
انقدر سیلی خورده ام نایی ندارم
باید بیایند و تو را اینجا ببینند
آنها که میگفتن بابایی ندارم
در بین صحرا میکشیدم زجرو
حالا میخواهم از جا پاشم و پایی ندارم
مانند هجده سالگیه مادر تو
سرو کمانم قد و بالایی ندارم
با چشم دل روی تو را باید ببیننم
من تازگی چشمان بینایی ندارم
این روزها گیسوی زیبایی ندارم
تنها یک امشب را شدی مهمانم اما
شرمنده اسباب پذیرایی ندارم



مطالب مرتبط

اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش
ای یاس کبود من
ای یاس کبود من

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش