عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بی نقابش میکنم
مدح باب علم طاها گرچه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش میکنم
یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست
مینویسم بعد ها صدها کتابش میکنم
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا