کرم کنار کریمی تو کم آورده
به پیشگاه تو دریای غم نم آورده
نبود داغ تو کمتر ز داغ عاشورا
خدا میان صفر یک محرم آورده
گذاشت نان و نمک و آب و زهر همسر تو
چه سفرهی افطاری فراهم آورده
یکم خون جگر خورده ای حالا نور
برای زخم تو مرهم که نه سم آورده
برای تیر زدن بر تن مطهر تو
چقدر آن زن ملعون آدم آورده