یَرَون مَقامی یعنی، که ارباب منو می بینه
و یَسمَع کلامی یعنی، کنار گدا می شینه
می دونم که ارباب من، سلامم داده نشنیدم
سلام که میدم در واقع، جوابش رو دارم میدم
زیارت یعنی، میریم دیدن شاه توی کربلا
زیارت یعنی، که ارباب نگاه کرده بازم به ما
زیارت یعنی، همین دل بی تاب
زیارت یعنی، حسین منو دریاب
زیارت یعنی، یه دست روی سینه
بدی از اینجا، سلامی به ارباب، اباعبدالله
و منهم من ینتظر، ینی کم نیاوردیم ما
ینی راه ادامه داره، و مابدلو تبدیلا
و منهم من ینتظر، ینی ما تو این صف هستیم
به شوق شهادت هرشب، با ارباب یه عهدی بستیم
زیارت یعنی، بدیم دست بیعت همه با حسین
زیارت یعنی، ماهم تو سپاه توایم یا حسین
زیارت یعنی، هنوز پای کاریم
هنوزم شوق، مبارزه داریم
زیارت یعنی، فقط یه اشاره
بفرما تا سر، برا تو بیاریم، اباعبدالله
همین “کل یوم عاشورا”، ینی جنگ ادامه داره
یزید زمان رو بشناس، حسین چشم به راه یاره
خودت رو بیا پیدا کن ، ببین دل کدوم سو بستی
اگه توو سپاه ارباب، نباشی یزیدی هستی
زیارت یعنی، به دنیا بگم من حسینی شدم
زیارت یعنی، بمونم پای اعتقاد خودم
زیارت یعنی، توو کربلا موندن
به غیر از ارباب، کسی رو نخوندن
زیارت یعنی، که آماده بودن
دلو به دلدار، به موقع رسوندن، اباعبدالله