عرض سلام خدمت آقای خودم
عرض ارادتم به مولای خودم
نمیدونم از کجا سر حرفو وا کنم؟
با چه رویی تو چشاتون آخه من نگاه کنم؟
من که روزی خور دستای پر از مهر شمام
چی بگم خودت میدونی خیلی محتاج دعام
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله
من بدی هام فقط پیش تو اقرار می کنم
پشیمونم و دوباره اینو تکرار می کنم
دست خالی اومدم گداییمو داد میزنم
با همه وجودم اسم تو رو فریاد می زنم
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله
کرم تو بیشماره که تو یکه تازی آقا
کربلا روزی من کن تو وسیله سازی آقا
بعد از این غروب دلگیر کاش بشه طلوع کنی
عدل و داد رو با ظهورت تو جهان شروع کنی
کاشکی عمر من کفاف دیدن روتو بده
فرصت طواف دور چشم و ابروتو بده
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله
کاش رها تر از رها شم پر و بالی بگیرم
من از اون عطر نفسهات آقا حالی بگیرم
حس و حال عاشقونهدرک خوب جمعه ها
انتظار و بیقراری تو غروب جمعه هات
تو جهان جمعه بازار که پر از شلوغیه
عشق و عاشقی زیاده آخرش دروغیه
دست خالی اومدم گداییمو داد بزنم
با همه وجودم اسم تو رو فریاد بزنم
تو اجابت دعای مادرت فاطمه ای
مرهم همه غمای مادرت فاطمه ای
کرم تو بیشماره تو که یکه تازی آقا
کربلا روزی من کن تو وسیله سازی آقا
کربلا قسمت من کن تو وسیله سازی آقا
عرض سلام خدمت آقای خودم
عرض ارادتم به مولای خودم
تو اجابت دعای مادرت فاطمه ای
مرهم همه غمای مادرت فاطمه ای
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله