باز باران با ترانه/ از دو چشمم دانه دانه
می چکد بر روی دامن/ با بهانه بی بهانه
عمه برگردیم خانه
باز باران با ترانه/ با گُهر های فراوان
میچکد از چشم ابری/ نه توان مانده نه صبری
عمه برگردیم به خانه
یادم آید روز دیرین/ کودکی شاداب بودم
هر زمان خوابم میامد/ روز دوش گرم اکبر خواب بودم
من عزیز شهر بودم/ دختر ارباب بودم
با نشاط کودکانه
عمه برگردیم خانه
یادم اید در مدینه/ صورتم چون یاس بود و
اقتدارم قد و بالای/ عمو عباس بود و
دست های مهربان مهربان بابام/ بر روی سرم بود و
نه پایم پُر ورم بود و
به قول عمه زینب قد و بالا و/ حجابم مثل زهرا مادرم بود و
باز باران می چکد بر روی پایم /لرزه دارد دستهایم
عمه برگردیم خانه
با پای پُر ورمم، دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
یادم آید در بیابان/ یک شب افتادم ز ناقه
زجر، زجرم داد / تا از ره رسید و
زلف هایم کشید و/ آنچنان زد که از آن پس
چشم هایم خوب چیزی را ندید و
گوش من سنگین شد و/ رنگم پرید و
چشم و لب خونین شد و/ او ولی زد بی بهانه
عمه برگردیم به خانه
بابا کجایی سراغی از من نمی گیری
بابا کجایی بی دخترت کجا میری
بابا کجایی به دخترت که پیرت شد
بابا کجایی یه سر بزن سر پیری
اصلاً تو نگفتی دختری داری
امشب دیدمت تو خواب و بیداری
دیدم سر داری و بدن نداری
مثلاً موهام و شونه کردم
مثلاً لباس نو پوشیدم
مثلاً الان تو خونمونیم
منم رو پات خوابیدم
مثلاً گل سر رو موهام
مثلاً کنارمن داداشام
مثلاً رو خار ها نرفتم
حناست روی پاهام