یک اربعین برای تو حیران شدم حسین
مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابری شدم به پای تو باران شدم
زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد
در اول بهار زمستان شدم حسین
گوشه به گوشه کوچه به کوچه گذر گذر
قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین
دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست
دیدی چگونه پاره گریبان شدم
تو رفتیو کنار خودم گریه میکنم
دارم سر مزار خودم گریه میکنم
ای سایه ی بلند سرم ای برادرم
آیینه ی ترک ترک در برابرم
بالم شکسته است و پرم پر نمی زند
اما هنوز مثل همیشه کبوترم