سنگ هم باشم نگاه تو مرا در میکند
لطف تو هر طیبی را عاقبت حر میکند
زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است
پس گلاب این گل پژمرده را کر میکند
رزق چشمم کربلا را دیدن است اما فراق
نان چشمان مرا هر بار آجر میکند
یک سلام از پشت بام خانه دادم فطرست
جای خالی مرا در کربلا پر میکند