کرم کردی مرا ای دوست با خود آشنا کردی
جدا از بیگانه و با خویش آشنا کردی
به سائل رشک بردم تا که در کویت قدم میزد
به شاهان ناز کردم تا مرا بر خود گدا کردی
کم از آنم که با یاد تو خود را آشنا سازم
نمیدانم چه شد با من خودت را آشنا کردی
ندانستم چه گویم تا قبول درگهت افتد
سخن ناگفته بر رویم در رحمت تو وا کردی
من آن بودم که در دارالشفایت اشک آوردم
تو آن بودی که درد بی دوایم را دوا کردی
حسین جان...
حالا که از تعلق خود کنده آمده
حالا که از گناه سرافکنده آمده
در وا کنید نوکر شرمنده آمده
آلوده و فراری و یکدنده آمده
مثل همه مرا بپذیری چه میشود
امشب اگر که دست بگیری چه میشود
در سینه ام هزارو یکی راز مانده است
دام گناه پیش رویم باز مانده است
با اینکه کم به ساعت پرواز مانده است
آقا گدات روی پله ی آغاز مانده است



مطالب مرتبط

سفره ی درد دلمو
سفره ی درد دلمو

دو شنبه, 30 خرداد 1401

پخش
طعم عاشقی
طعم عاشقی

پنج شنبه, 21 مهر 1401

پخش
عزیز زهرا بقیه الله
عزیز زهرا بقیه الله

شنبه, 30 مرداد 1400

پخش
مینویسم حسین میخونم کربلا
مینویسم حسین میخونم کربلا

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش