به یاری تو به میدان کارزار نیاید
جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید
اگر چه تشنه ی یاری، امید و بیم نداری
اگر هزار بیاید وگر هزار نیاید
محرم است. چه پاییز و برگریز شگفتی!
کجاست آنکه به طوفان تو دچار نیاید
هزار بار شنیدیم ، ذوالجناح تو آمد
ولی چه می شود این بار، بی سوار نیاید
مباد آنکه بیاید عطش به کشتن طفلان
مباد آنکه عمویی سرقرار نیاید
بدا به آتش اگر راه خیمه ی تو بگیرد
بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید
خدا کند که بمیریم و باز آخر مقتل
سه شعبه جانب آن طفل شیرخوار نیاید
خدا کند که بمیریم و باز زینب کبری
به سوی مقتل تو از دل غبار نیاید
بس است رنج اسیری، بس است درد یتیمی
کنار قافله ای کاش، نیزه دار نیاید