شیرینی داغت به دلی گر بنشیند
پای غم تو تا دم آخر بنشیند
جز تو چه کسی لایق این نام حسین است
تنها به تو این واژه دلبر بنشیند
آن آه که از سینه ی عشاق تو برخواست
هیهات که تا لحظه ی محشر بنشیند
بر خاک حسینیه دو خط روضه نوشتم
حیف است که داغ تو به دفتر بنشیند
غیر دم این این خانه محال است بسوزی
خاکستر ما پشت همین در بنشیند
یک عمر میان دل او عشق تو جوشید
یکبار کسی پای سماور بنشیند
جز رخت عزاداریت ای شاه
ندیدیم اینقدر لباسی تن نوکر بنشیند
چشمی که محرم ز غمت خوب بگرید
مهرش به دل فاطمه بهتر بنشیند
آن گریه ثواب است که زهرا بپسندد
آن روضه قبول است که مادر بنشیند