بگذار تا ببینمش که اکنون میرود
ای اشک از چه راه راه تماشا گرفتی ای
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چه شد
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چه شد
بر گرد که بر چهره ی تو جا نگذارد
بر گرد که بر چادر تو جا نگذارد
حسین حسین حسین
حالا نمی دونم ابی عبدالله
پشت پرده چیا می دید
که به این دختر سفارش می کرد
هوای عمتو داشته باش