عمریه اسمتو وردلبمه
می شه یکبار بزنی صدام فقط
جون مادرت بیا قبول بکن
یک شب جمعه حرم بیام فقط
لحجه ی عراقی اذون صحن
می پیچه دوباره تو سرم صدا
شور روضه ی شب جمعه ی تو
انقدر شیرینه نگم برات
مست تربت مزارت شدم
می خاکیه حرم رو چشیدم
جبرئیل کربلای تو شدم
تا باب القبله ی تو پر کشیدم
جز رسیدن روبروی ضریحت
پدرم خواهش دیگری نداشت