چنانکه دست گدایی شبانه میلرزد

دلم برای تو بی نشانه می لرزد

هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردی است

که دست بسته ی او عاشقانه می لرزد

ای مظلوم عالم 

هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردی است

که دست بسته ی او عاشقانه می لرزد

چه رفتن است به دیوار و در

 که تا امروز به نام تو در و دیوار خانه می لرزد

چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد

چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد

چه کرده شده که با هر زبانه می لرزد

خانم ای بانو




مطالب مرتبط

ابی عبدالله آقای من
ابی عبدالله آقای من

دو شنبه, 22 خرداد 1402

پخش
کیمیا داری خاک و طلا میکنی
کیمیا داری خاک و طلا میکنی

پنج شنبه, 18 فروردین 1401

پخش
دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم
دلم گرفته از همه دلم گرفته از خودم

دو شنبه, 13 اردیبهشت 1400

پخش