شمر و اون دار و دسته هاش
ریختند تو قتلگاه داداش
من چه طور آروم بگیرم
گفتی نگرونم نباش
گفتی نگرونم نباش
هی لگد می زنه با پاش
استخوان و سر و صداش
هی لگد می زنه با پاش
استخوان و سر و صداش
کارش تموم شده حسین
خون می چکه زیر عباش
خون می چکه زیر عباش
داداشمو بی لشکر گیر آوردنو
داداشمو بی سقا گیر آوردنو
سر و جدا کردن با ضرب می زدنش
فواره زد خون از رگ های گردنش
فواره زد خون از رگ های گردنش
اینقدر دست و پا نزن
اینقدر دست و پا نزن
آتیش به قلب ما نزن