پدر و مادر و فرزند و عیالم نوکر
پدر و مادر و فرزند و عیالت پرواز
گر من آلوده دامنت چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
تو و توبا و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت او است
من که سر در نیاورم ز دکور
من که سر در نیاورم به دکور
گردنم زیربار منت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ما است
دور مجنون گذشت و نوبت ما است
هرکسی پنج روز نوبت او است
چه نوکرای خوب خوب
که الان صورت هاشون رو خاک پوسیده