درخانه ی دل مارا جز یار نمی گنجد
چون خلوت یار اینجاست
اقایار نمی گنجد
در کار دو عالم ما چون دل به یکی بستیم
جز دست یکی مارا در کار نمی گنجد
مستی و در این مستی بی خود شده از هستی
در محفل ما مستان عشیار نمی گنجد
اسرار دل پاکان با پاک دلان برگو
که در دل نامحرم اسرار نمی گنجد
از بخل و حسد بگذر
از بخل و حسد بگذر
بر ماه و تویی منگر
با مسئله ی توحید این جا نمی گنجد
تو کیستی تو کوثری بر چرخ اسمت محوری