ای تمام تارپود مرتضی
ای همه بود و نبود مرتضی
ای تمام عشق ای خونین جگر
خانومم یا بمان یا که مرا با خود ببر
ای تمام عشق بانوی علی
عزیزم لرزه افتاده به زانوی علی
چرا آخه رفتنت خانه خرابم می کند
ماندنت چون شمع آبم می کند
خانه را خانه را خالی زخوشحالی نکن
خانه را خالی زخوشحالی نکن
ای یار من پشت من را خالی نکن
ببین می توانی بمانی بمان
ها چی شد ؟ عزیزم تو خیلی جوانی