انگار نه انگار که آقا تک و تنهاست
انگار نه انگار که او منتظر ماست
درخیمه نشسته که بیایی به سویش

اما دل آواره ی ما در پی دنیا است

چشم من لایق رخش نیست

کوریم و گر نه پسرفاطمه پیدا است

از توصیه هایش چقدر ساده گذشتیم

کار و عمل ما چه قدر دور ز آقا است

هر قدر بدی باز بیا زیر کسایش 

هر قدر بدی باز بیا زیر کسایش 

ای قطره بیا منتظر رحمت دریا است

این که بشود بی کس و کار چه تلخ است

این که بشوی مرحم غم هاش چه زیبا است




مطالب مرتبط