بغض گلوی این مردم رو گرفته
عقده دلم رو گرفته
خیلی وقته حرم نیومدم
گفتم حسین پیر شد
یاد این روضه افتادم
برخیز علی خیمه صفا می خواهد
بابای تو پیر است
اصا می خواهد ای ولدی علی
زهی جانا شکار شیر کردی
دل دیوانه را زنجیر کردی
جواب با ما مدارا کن
مدارا اخه ببین ما را زحجرت پیر کردی
برخیز علی خیمه صفا می خواهد
بابای تو پیر است عصا می خواهد
بر داشتن تو از زمین ممکن نیست
اخه این پیکر پاشیده عبا می خواهد
ساعتی گذشت زینب اومد گودال
یک عبا داشتی حسین خرج علی اکبر شد