کشیدم از عذاب دوریت چه دردسرهایی
کشیدم از عذاب دوریت چه دردسرهایی
گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطر ها
به دریای غرور و کبر افتادم مرا دریاب
به دریای غرور و کبر افتادم مرا دریاب
عزیز فاطمه تو منجی درمان درد هایی
تویی می تونی کمکی به من بدهی
تویی که سحر ها من رو بیدارم می کنی
اون تو بودی که من رو کربلا بردی
اون تو بودی که منو از اول تو این مسیر قرار دادی
اگه تا آخر عمرم سحر ها بیدار بمونم شکر کنم کمه