باد آمد سحاب را گم کرد
اشک از دیده خواب را گم کرد
رفت از دست در افق امید
تشنگانی سراب را گم کرد
درسه تیغ و محاق نیزه و تیر
الهی بمیرم براش شمس حق
ماه تاب را گم کرد
عجب جایی بردن دل هارو
نتونستم از این چند بیت بگذرم
خضر عشاق گرم دیدن بود
سیل اشک ها آمد آب را گم کرد
علی اکبر که بر زمین افتاد
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان افتاب را گم کرد
آسمان افتاب را گم کرد
آنچنان زد روی زخم ها امد
یا صاحب الزمان
آنچنان زد روی زخم ها امد
که عدو هم حساب را گم کرد