دین دل و عقیده و ایمان من تویی
حشر و صراط و محشر و میزان من تویی
عبد و غلام و عاشق مجنون تو منم
هور و گسور و جنت و رضوان من تویی
گر خنده می کنم به تو لبخند می زنم
گر گریه می کنم گل خندان من تویی
مولای من یابن الحسن
هرگز نیم به ناز طبیبان نیاز مد
درد و طبیب و داروی درمان من تویی
یا صاحب الزمان،یا صاحب الزمان
یا صاحب الزمان،یا صاحب الزمان
هربار داغ ناز به خورشید می کنم
در محفلی که شمع فروزان من تویی
یابن الحسن خواندم هزار رنبه قرآن خدا گواست
این یک حقیقت است که قرآن من تویی