مدح تو زهمچو من کجا آید
این کار آید خداست از خدا آید
اوصاف تو ای ملیکه هستی
وحی است که باید از سما آید
تا حق سخن ادا کند جبریل
با کوثر و قدر و ها اتی آید
خیزد پی دست بوسیت احمد
از دور اگرت صدای پا آید
این نیست عجب اگر کنیزت را
چون مریم از آسمان غذا آید
یا بهر طواف حجره ات کعبه
با زمزم و مروه و صفا آید
بر دست تو بوسه زد نبی کاین دست
بر دست خدا گره گشا آید
منّت نبرد زپادشاهان هم
هر کس که گدات را گدا آید
جائی که دوباره بر درت هر روز
بر عرض سلام مصطفی آید
جا دارد اگر برای دربانی
مؤسای کلیم با عصا آید
عیسی برد آرزوی بیماری
کاین جا به بهانه شفا آید
ای آن که زتارتار هر مویت
آوای خدا خدا خدا آید
از تو همه عفو و بخشش و رحمت
از ما همه عجز و التجا آید
با اشک دو دیده شستشویم ده
وز خاک مدینه آبرویم ده