نه سرخیِ پرچمِ تو را
نه مجلسِ ماتم تو را
به غصه های دلِ خودم
نمی فروشم غمِ تو را
به بیرق هیئتت قسم
قسم به شالِ محرمم
که از در خانهات حسین
به جای دیگر نمیروم
زندگی تویی، عاشقی تویی، شاه کربلا یاحسین
بندگی منم، تو ز بند تن، کن مرا رها یاحسین
(یاحسین یا کربلا)
دلم فقط آشنای توست
مسافرِ روضه های توست
وطن ندارم در این دیار
دیارِ من کربلای توست
فتادم از پا و از توان
بدونِ من رفته کاروان
امیر دیرینِ عاشقان!
به کربلایت مرا رسان
دورم از تو و می کشم نفس، در هوای تو یاحسین
دورم از تو و می شود دلم، کربلای تو یاحسین
(یا حسین یا کربلا)
دوباره هنگامه ی عزاست
دوباره هر کوچه نینواست
اگرچه دلم مردهام ولی
برای دل، تربتت شفاست
چه حاجتِ گنبدِ طلاست؟
غبار کوی تو کیمیاست
نماز من در حریم توست
که مُهرم از خاکِ کربلاست
هرکجا روم، قبلهی دلم، رو به سوی تو یاحسین
سجده میکنم، عاشقانه بر خاکِ کوی تو یاحسین
(یا حسین یا کربلا)
غمی که در نام زینب است
نمی ز آلامِ زینب است
شب من و تو کجا سیاه
به قدر یک شام زینب است؟
کسی چه فهمیده از غمش
ندیده ماتم چو ماتمش
نمیشود مجلسش تمام
ادامه دارد محرمش
ما کجا و فهمیدنِ غمِ وارثِ غمِ کربلا؟
ما کجا و فهمیدنِ غمِ دیدنِ شَهِ سرجدا؟
(یاحسین یا کربلا)