تشنه ام آب در این مشک ندارم چه کنم
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم
طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبرو ریزی من را همه جا جار زدند
اعترافات من را وقت گناهم ننویس
جرم و عصیان من را این همه با هم ننویس
زده از بار گناهام به سرم بی خوابی
آمده ام پیش علی تا که مرا دریابی
من آلوده و بیچاره همینم که همین
تو بزرگی کن در خانه ی قلبم بنشین
پای شیطان به دلم بود قلم کردی باز
سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز
به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی