از آوار ستم شاید قد توحید خم می شد
اگر تو دست هایت را ستون دین نمی کردی
یقینا باد عالم را به سمت نیستی می برد
اگر تو باوجودت خاک را سنگین نمی کردی
تو را بی اخم می بینم زخم مهربانی ها
که از اندوه پر بودی ولی نفرین نمی کردی
خانوم ای خانوم
داغت که با سکوت سبک تر نمی شود
فاطمه جان حرفی بزن جواب که با سر نمی شود
داغت که با سکوت سبک تر نمی شود
حرفی بزن که جواب که واست نمی شود
فاطمه جان می خواهم از غمت نخورم بر زمین ولی
هربار می رسم جلوی در نمی شود