ای آرزوی عشق تمنا کنم تو را
ای آرزوی عشق تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشاء کنم تو را
پرسند اگر تجلی حسن تو را زمن
با آفتاب و آیینه معنا کنم تو را
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهی ام
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تو را
این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دیگر بده که تماشا کنم تورا