زهرا تو را قسم به دیده تر
به حال التماس حیدر
بگو چه بر سر تو آمد
میان شعله پشت آن در
زهرا رسد به گوش من شبانه
صدای اشک مخفیانه
گمان کنم به بازوی تو
نشسته زخم تازیانه
زهرا مرو تو را به جان حیدر
زهرا دگر مزن سخن ز رفتن
مزن شرار بر دل من
شنیده ام ز کوچه داری
هزار و یک نشانه بر تن
زهرا چکیده خون به ابروی تو
ورم گرفته بازوی تو