یه عمره حرف دلامون اینه
الهی که جون بدیم از غم مدینه
الهی دیگه کسی نبینه
مادر مظلومه ای رو شکسته سینه
(مادر ما یه گل بود پا روی گل گذاشتن
حرمتشو شکستن و، لیاقتشو نداشتن)
پرده حرمت دریده می شد
پنجه آتش روی در کشیده می شد
صدای مادر شنیده می شد
لحظه به لحظه قامتش خمیده می شد
شعله کینه پیچید به دور عشق حیدر
تمام پیکرش سوخت عزیز دل پیمبر