چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
سرمایه سری هست فدای سر ارباب
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
قصدکردند که با تیغ پیمبرکش ها
بدنت را همه جا مثل خبر پخش کنند
مگرای سرو رشیدم بدنت خیرات است
که رسیدند تورا بین گذر پخش کنند
همه ی سعی من این است توراجمع کنم
چه کنم لشکریان باز اگر پخش کنند