زخمی شود وقتی بگیرد پر به دیوار
افتاده نقش لاله ای پر پر به دیوار
زبری خاکش اشکم را درآورد
زل میزنم با چشم های تر به دیوار
مادر نباشد بچه ها خانه خرابن
من که ندارم بعد ازین باور به دیوار
وقتی به کوچه دست ما بسته باشد
از غصه تکیه میکند مادر
من قبل مسجد رفتنمان خواب دیدم
در کوچه مادر میخورد با سر به دیوار